دلت اگر تنگ می شود
اثرات لباس های بدن نماست
- ۰ نظر
- ۲۸ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۱۷
سنگ های جلوی پای تو
از تو می خواهند که زحمت برداشتن آن را بکشی
بردار تا هم خم شدن را یاد بگیری، هم بزرگ شدن را
این قدر جوراب هایت را نشستی
بو برای فرار از خود
جورابت را پاره کرد
مواظب خودت باش
اگر آداب چهارشنبه سوری خوب رعایت شود
شب جمعه ی آخر سال پر شور می شود
ایرانی ها چهارشنبه بمیرید
مسلمانان پنج شنبه برایشان فاتحه بخوانید
مرد تنهای دوازده قرنی
اینجا اویس قرنی کم است
عوضش شکوه های غرگونه ی نی زیاد
وقتی می بینمت
قند در دلم آب می شود
این اثر ترشحات و اسیدهای معده است
و ربطی به تو ندارد
موضوع انشا: عید خود را چگونه از دست دادید؟
به نام او که ارزان فروختمش
خیلی دوست داشتم با خدا باشم اما او نخواست
سنگ جلوی پایم می نهاد
هرچه کردم،او با ما تا نکرد
به خودش که هنوز ذره ای به یادش هستم قسم! چند باری هم نماز خواندم
حتی بعد نماز یک بار صلوات فرستادم
اما با این همه لطف بنده به او، او مسیر بنده نوازی را نمی دانست
چاره ای نداشتم، هر چه گفتم در نمازم پول پول پول
نداد نداد نداد
پس فروختمش تا در عوض عید خوبی را با لباس های خوب، شیرینی های خوب، میوه های خوب، عیدی های خوب داشته باشیم
این روزها هم که باب کرده اند مراسم عزاداری را
اما ما کم نمی آوریم
در کنار ظرف های روی پشت بام مهمان دوستان خارجی خواهیم بود
سیزده را امسال جوری به در کنیم که گره های سبزه گره های زندگی مان را باز کنند
اگر سیاسیون هم ورزشکار بودند
یا لااقل ورزشکاران را از ته دل دوست داشتند
آن ها هم قهرمان می شدند
ان شاء الله هشتمین سین سفره ی دلم
سلام به امام هشتم در جوار او خواهد بود
دیروز تا دلم شکست
کسی دلشکسته خرید
قرار است اگر دلم همین طور بماند
زائر رضا شوم
کلاس شعر، مرثیه خواند
از در و دیوار گفت
یکی نقد کرد و گفت
اتفاقات خوب در شعر زیاد افتاده
مادر مرد از بس که همسر بود
همسر مرد از بس که مادر بود
دختر مرد از بس که مادر بود
مادر مرد از بس که دختر بود