میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۳۸۸ مطلب با موضوع «رسول الله و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام مجتبی علیهم السلام» ثبت شده است

دور می شوم مادر اجازه می دهد که از او بنویسم

نزدیک می شوم اجازه اش مشدد می شود

مادر است دیگر

خیلی دور مادر است

خیلی نزدیک هم مادر است

  • میم شین
من از باران ترین چشمم،که افتادم ز چشم تو
غضب کرده، نمی دانم،پر از ترسم ز خشم تو

به بندم کن، پناهم ده،دوباره زیر پلکانت
عطایی کن، اناری ده،از آن سفره، از آن خوانت

انارت را نگه دارم،درون خمره ای کوچک
شرابی سازم و سازم،جهانی را غزل خوانت

بخوان حالا، مران ما را،مرامت می کشد ما را
بیا لطفی کن ای بانو،نباشم من تک و تنها

دلم نهر و دلم چشمه،کنار چشمتان بودن
دلم می خواهد از بانو،که واصلنی به لیلاها

نه هر لیلای شیرینی،نه هر بانو گوهرشادی
فقط از تو، تو می خواهم،فقط تو گوهرِ شادی

تو شادی با غمی پنهان،میان خانه ی احزان
منم بانو ز چشمانت،منم بانو، منم باران

بیا دفنم کن ای بانو،در آن شیشه، در آن رودت
تمام هستِ من هستی،تمام بود من بودَت
  • میم شین
رسول
خنده را به لب های زهرا نشاند
گفتند که زودتر از بقیه به دیدار پدر به آن دنیا می رود
  • میم شین
آن قدر مادر حواسش به حجابش بود
که قباله ی فدک فراموشش شد
و آن قدر حواسش به حجابش بود
که سیلی ...
  • میم شین

هفت شهر عشق را نمی دانم چگونه گشت

ما هنوز در خم یک کوچه ایم

خم کوچه خممان کرد

  • میم شین
با چه زحمتی مادرش خود را از مدینه به کوفه رساند
خدا کند برگردد
و ماجرای شام را نبیند
  • میم شین

قدر غدیر را آن قدر زهرا فهمید تا جان داد

  • میم شین
مادر اشک هایش را هم با خودش پنهان کرد
تا ان شاء الله روزی به کار من و تو بیاید
  • میم شین
درد پهلو بهونه بود
حرف مردم مدینه بیشتر آزارش می داد
  • میم شین
زهرا که می دانست سیدالشهدای خود را نمی بیند
زیاد سر قبر حمزه سیدالشهدا می رفت
  • میم شین

برای درک مادر سادات فقط یک شب باقی است


  • میم شین

بعد از سی سال فراق، چه گرم و داغ می شود وصل

  • میم شین

دهانم کف می کند

خوش به حال نجف که مثل صدف چون تو مرواریدی دارد

  • میم شین

شاه جهان به خاک نجف سپرده شد

  • میم شین
دوست داشت مثل همسرش باشد
پس تا ده ها سال قبرش مخفی بود
علی را می گویم
همسر زهرا
  • میم شین

به خدا شک می کردم

اگر مادرم فاطمه غیر از شما مادری داشت

  • میم شین

می گویند رمضان ماه خداست

می گویند رمضان ماه علی است

علی راهی ست برای رسیدن به خدا

نه بشر توانمش خواند نه خدا...

  • میم شین

هرکس قدر شب های ماه رمضان را می خواهد

بیشتر به مادر سادات متوسل شود

  • میم شین