میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۳۸۸ مطلب با موضوع «رسول الله و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام مجتبی علیهم السلام» ثبت شده است

مادر ما فاطمه معلم بود

و ما از درس فرار می کنیم

  • میم شین

با تولد حضرت کوثر خداوند خیر کثیری به عالم عنایت کرد

ولی عده ای هنوز در فکر تکاثر ، نشان دادند که جز اکثریت لا یعقلونند

  • میم شین

رسو الله به کنار

شهادت 4 تن دیگر از پنج تن را در این روز تسلیت می گویم

  • میم شین

مادر مرد از بس که جان ندارد

  • میم شین

هنوز هم شهادتش در خفاست

نکند به کسی خبر دهیم

شهر خبردار می شود

می خواهند بیایند در روز به خاکش بسپارند

و غافل از این که وصیت چیز دیگری است

  • میم شین

تو اگز سیزده ما رجب سبزه شوی

سیزده بار ز اعداد نمک می ریزد


سیزده نحس نیست

این افکار ماست که ...

  • میم شین

باران لطف اهل مدینه که شدید می شود

هیزم می آورند

  • میم شین

در هوای گرم مدینه

برف آمد

طوفان شد

کولاک شد

بهمن شد

کوچه بسته شد

مادر گیر افتاد

تنها با یک بچه

و چند گرگ

  • میم شین

پیش چشمان نابینا حجاب داشت

و ما فقط پیش چشمان نابینا حجاب داریم

بقیه محرم شده اند

  • میم شین

دستش که بسته شد

چشمانش را بست

تا نبیند که زهرا ...

ولی مسیر برگشت مسجد تا خانه 

همه چیز را نشان داد

  • میم شین

هر چه کرد الف باشد

دال نگذاشت

با نقطه های خونی شبیه 

ذال شده

مادر است دیگر گاهی تا می شود

  • میم شین

باران که ببارد

دوشنبه هم که باشد

می توان با فرزند زهرا خواند:

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر 

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

  • میم شین

این روزها مادر در قاب آینه ی تخت ، صاف دیده نمی شود

نیاز به آینه های کاو و کوژ است


مادر است دیگر گاهی کمان می شود

  • میم شین

و چاه ها را آن قدر عمیق حفر می کرد

تا شاید گوشه ای از دردهایش را در ان بریزد ولی باز جواب نمی داد

زهرا فرق داشت

  • میم شین

بعد نه سال مسیر خانه را گم کرد

فراموشی زود رس


  • میم شین

فقط وقتی نفسش را حبس می کرد آرام می شد

پس دیگر نفس نکشید

ولی بازهم خون بند نیامد

سینه اش سینه ی پردردی بود

مادر است دیگر

این اواخر دلش گرفت

  • میم شین
پیشه ام نقاشی است
بین خط و خطوط  و رنگ های گرم
قد کشیدم
به سبک کوبسیم
در کوبیده شد
بوم تا خورد
و از سینه ی پایه های قندیلی بوم خون چکید
  • میم شین

ناراحت بودیم

ابریق آب گریست

و بابا با بالا زدن آستین

خاک از چادر مادر می زدود

اما ما دیدیم که ولی از زیر آستین به کوه خورد

تا خورد

جا خورد

و باز از دیوار خورد

و ما

در ان غریبانه شام

چقدر آستین خوردیم

  • میم شین