میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه
آقای گزارشگر
دست پخت های خودمانی
بفرمایید شام های متفاوت
شب کوک
خندوانه
این ها همه ابداع بوده و بس
این یعنی فرهنگ بومی
  • میم شین

آه قشنگ است اگر برای حسین باشد

فقط همین

بقیه ی آه ها، همه اَه هستند

  • میم شین

آینه کارش نشان دادن من بود

برای این که نبینم چه بر من می گذرد

دنبال آینه های غبارآلود بودم

  • میم شین
فدا شدن کار ندارد
فقط نیاز به دل داشتن دارد که معمولاً دل واقعی نیست
  • میم شین
اول قدم در خوب کردن
خوب بودن خود است
  • میم شین
خر که شاخ و دم ندارد
مثلاً مثل من ها زیادند
  • میم شین
دلم هوای غسال خونه کرد
به امید روزی که تمیز باشم تا تمیز مرا بشویند
  • میم شین
یکی بیاید حالا حالی کند به این جماعت که منظرور رهبری از اقتصاد مقاومتی چیست
  • میم شین

من قصد نوشتن ندارم

چه برسد برای مادر سادات

اما چه کنم که خودشان

نود و پنج خودش پر است از نصویر فاطمی

نود و پنج خاطره ساز است

خاطرات پر درد

بگذریم

تولد مادر در این سال دو بار می شود

شهادتشان هم دو بار

یعنی امسال هم

خدا رو شکر

ولی ای کاش نود و پنج روز افسانه باشد

  • میم شین
94 خاطرات زیبایی داشت
این که مادر به من گل داد
نمی دانم چرا این به ذهنم آمد
همیشه برای امر خیر می گویند فلانی آستین بالا زد
ولی مادر حتی برای غسل هم به علی گفت آستینی بالا نزند تا نبیند
این هم حکمت کار مادر است
هیچ کس نباید از سر بازو با خبر شود
  • میم شین
مرده ام در جاهلیت
امروز به من هم سر بزن
  • میم شین

خوش به حال پنج شش حرف پایانی الفبا که نیلو را ساختند

  • میم شین

مو پریشان کردنت من را چه حیران می کند

لذت دیدار تو من را چه میزان می کند

  • میم شین

قلم به دست می شوم

بی ادب نیستم ولی برای موجود و مخلوقی مقدس چون تو نوشتن بی ادبی است

با این حال این حال را لابه لای وازه ها جا می گذارم تا آن بانوی مقدس با دانایی ش به مروارید میان صدف جمله هام برسد

اولین زیارتم حرف هام فلسفه شد

و جوابش منطق

ارسطو پایش وسط آمد

و من با یاد ارسطو مهر و محبت و دوستی و علاقه و عشق آن شب را در این سطور به سینه ی صاف تو می سپارم

باشد که با پیوند به سرچشمه پیوندمان پیوندتر شود

  • میم شین

بوی شهید شام می دهد راهیان نور

  • میم شین

پیچیده شمیم حرم حضرت زینب

در راه منور شده به خون شهیدان

  • میم شین

و این آخرین نوشته ی مهدی شریفی برای مادرش در طول یک سال است


من نوشتم و تازه فهمیدم که ماادریک ما لیلة القدر

هرچه نوشتم به او وابسته تر شدم

و حالا در خیالم کنار مرقد مادر، میان قلب سیاهم می ایستم و به احترامش خم می شوم

و  جای سلام دعامی کنم برای سلامتی پسرش و ظهورش تا با آمدنش بغض خفته در گلویم را ...

و او می آید

و مادر همچنان مادر است


دوست داشتم این نوشته های کوتاه رو یه پر و بالی بدم و یه مجموعه ی کوتاه تقدیم کنم ولی متأسفانه کسی همراهی نکرد
به هر حال بد نوشتم و خوب خوندین
ممنون از همراهی تون
ممنون از مادر سادات که اجازه داد براش بنویسم و اما من قدرش رو ندونستم
نقطه ته خط
  • میم شین

قشنگترین مونولوگی که شنیدم

اکبر عبدی در فیلم مادر حاتمی کیا

مادر مرد از بس که جان ندارد

  • میم شین